سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

آخرین مطالب

اس مطالعات و گزارشات موجود از ایران،  سن بروز سرطان پستان در زنان ایرانی حداقل یک دهه جوان تر از زنان کشورهای توسعه یافته می باشند.  به این معنا که متوسط سن از 8/58 به 1/47 کاهش پیدا کرده است(تونسر، 2010).  در ایران سرطان پستان 26/22% از موارد سرطان های زنان را تشکیل می دهد و شایعترین سرطان در میان زنان ایرانی است.  میزان بروز و شیوع سرطان پستان به ترتیب 22 و120 در 100000 جمعیت زن بالای 30 سال می‌باشد( منعمی مطلق، 1391).  به نظر می رسد بیماران مبتلا به سرطان علاوه بر مشکلات جسمی در زمینه های متعدد روان شناسی نیز با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند این مساله در مورد بستگان اطرافیان،  مراقبان و تمام افرادی که با بیمار روانی در  ارتباط هستند صدق می نماید.  94 درصد این بیماران مواجه با این بیماری را یک تروما دانستند و 13 درصد آنان دچار استرس پس از سانحهمی شوند(پترسون و همکاران،  2005).  از جمله ابعاد مهم سلامت که امروزه مورد توجه روان شناسان قرار گرفته سلامت هیجانی است.  سرطان پستان می تواند هیجان های عمیق زیادی از جمله افسردگی،  اضطراب و هیجانات همراه اضطراب و افسردگی از جمله احساس بی ارزشی و یا ناامیدی را ایجاد کند واکنش های مانند انکار،  خشم،  احساس گناه  مشاهده می شود و از این طریق بر سلامت عمومی مبتلایان تأثیر منفی بگذارد.  بعضی ازبیماران در پایان درمان پزشکی،  در می یابند که سرطان پیامدهای روانی منفی پایداری برای آنها بر جای گذاشته است اثرات جسمانی ناشی از درمان های دریافتی بر کیفیت زندگی موثر است(واینی وهمکاران،  2009).  اکثرافرادی که به سرطان مبتلا می شوند یک دوره تنیدگی را تجربه می کنند.  در برخی ازبیماران این تنیدگی به خودی خود از بین می رود و به مشکلات شناختی دیر پا منجر نمی شود و می توان آن را به عنوان یک واکنش سازگاری طبیعی در نظر گرفت.  اما برخی از بیماران مشکلات روانی شدید تری را تجربه می کنند که باعث کاهش کیفیت زندگی و عملکرد روزانه آنهامی شود و این مشکلات شناختی که به لحاظ بالینی شدیدهستند معمولا به عنوان بخشی از یک اختلال انطباقی، اختلال افسردگی یا یک اختلال اضطرابی بروز می کنند(کریک ،  2000 ترجمه مولودی و فتاحی ، 1389)،  گفته می شود که 75% بیماری های جسمانی با تنیدگی ارتباط دارند ویکی از عوامل موثر در بیماریهای قلبی و سرطان که دوعامل مهم مرگ و میر در جهان شناخته می شوند، می باشند. همچنین تنیدگی به عنوان یک پدیده روان شناختی ازعوامل مهم در بروز و استمرار بسیاری ازاختلالات روانی است.  از این رو درسال های اخیر توجه به منابع تنیدگی وراهبردهای مقابله با آن درگروه های مختلف به ویژه در مبتلایان به بیماری ها و مشکلات روانی و جسمانی گوناکون،  بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که به کار گرفتن راهبردهای مقابله موثر،  نقش مهمی در کاهش ایجاد و دوام رویدادهای تنیدگی زا داشته است (چن و چانگ،  2011).

 

 کنترل و کاهش نشانه های روان شناختی که به دنبال بیماری های جسمی می آیند نه تنها سبب بالا بردن مهارت ها و بالا بردن روحیه جنگیندگی در این بیماران می شود،  بلکه باعث افزایش کارآیی سیستم ایمنی ودر نتیجه کاهش علائم جسمانی و بهبودی می گردد(لبل و همکاران ،  2008 و رودین؛ دانر؛ گاگلیز،  مایکو لانسر و زیمرمن،  2008).   مشکلات روان شناختی مبتلایان به سرطان بر کیفیت زندگی آنان،  نرخ اقدام به خودکشی وخودکشی موفق،  طولانی شدن مدت بستری و حتی طول عمر آنها اثرمی گذارد (پالمن و فیش،  2005 ). سرطان پستان می تواند باعث ترس زیاد،  نا امیدی و ترومای روانی شود و همه ابعاد درزندگی فرد(ابعاد جسمانی،  هیجانی و معنوی) او را به چالش بکشاند وکیفیت زندگی را که یک ماهیت پویاست تغییر دهد (لیون وابرایت،  2004) از دو دهه گذشته بحث کیفیت زندگی در حوزه درمان سرطان ها به طور جدی مطرح شد و به سرعت گسترش پیدا کرد.  کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است که سازمان جهانی بهداشت،  آن را درک هر فرد از زندگی،  ارزش ها،  اهداف،  احساس امنیت،  تعارضات هیجانی،  عقاید شخصی،  استانداردها وعلایق فردی تعریف کرده است این موارد بر(احساس خوب بودن یا احساس ناخوشی تاثیردارند) (ضیغمی محمدی وغفاری،  1387 ).

 

 

به خاطر عوارض و مشکلات بسیاری از درمان های سرطان(جراحی،  شیمی درمانی،  پرتودرمانی و هورمون درمانی )این درمان ها در نیمه راه رها می شوند(پری و چانگ، 2007 ).  همچنین سرطان باعث می شود شغل،  وضعیت اقتصادی- اجتماعی و زندگی خانوادگی مختل شود و بخصوص بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار شامل وضعیت روحی،  روانی،  اجتماعی،  اقتصادی وعملکرد جنسی تأثیر دارد(ودتا،  پریهان،  سدف وآند رسون،  2001) درچنین شرایطی اندازه گیری و سنجش کیفیت زندگی می توانند بسیار موثر و کمک کننده باشد تا از این طریق بتوان درمان بیمار را کامل کرد (دیستفانوو همکاران ، 2008 ).

 

درحال حاضر بهبود کیفیت زندگی یکی از فاکتورهای اساسی درزندگی است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت فرد شناخته می شود.  لذا مداخلات روان شناختی در این زمینه ضروری به نظرمی رسد.  نه فقط به این خاطرکه ممکن است موفقیت درمان دارویی و پزشکی را افزایش دهد،  بلکه همچنین به منظور افزایش کیفیت زندگی این بیماران که بسیار بیشتراز سایر بیماران ارگانیکی در رنج هستند(ثورن،  2009).  دیدگاه شناختی- رفتاری بر نقش نگرشها،  انتظارات کارآمدی،  کنترل شخصی و حل مسئله تاکید دارد.  درمانهای شناختی – رفتاری تکنیکهای شناختی(مانند بازسازی شناختی) و رفتاری (یادگیری عامل یا پاسخگر) را با هم یکپارچه می کند.  اگر چه  شواهد منطقی وجود دارد که درمانهای مبتنی برCBT برای اکثراختلالات موثراست،  متخصصان بالینی به جستجوی درمانهای جایگزین دیگری پرداخته اند.  درمانهای مبتنی بر پذیرش مانند درمان  کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان پذیرش و تعهد ACT))،  درمانهای جایگزین برای درمان شناختی و رفتاری هستند(وی هفوهمکاران،  2011)

 

 

روشهای مبتنی برذهن آگاهی نمونه ای ازاین درمانهاست.  این روشها هدفشان کاهش نقش هشیاری محدود شده و برخی از تاثیرات هیجانی و رفتاری پریشان کننده تجارب روانشناختی این بیماران می باشد(بائر وکریتمر، 2006 ).  مداخلات مبتنی برذهن آگاهی بعنوان یکی از درمانهای شناختی – رفتاری نسل سومیا موج سوم قلمداد می شود.  ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم وآیین های مذهبی شرقی خصوصا بودا دارد(اوست،  2008).

 

 

کابات _ زینذهن آکاهی را توجه کردن به شیوه ای خاص،  هدفمند در زمان کنونی و بدون قضاوت و پیشداوری تعریف کرده است(مورنوهمکاران،  2007).

 

 

مارشال لینهان(1993) برای اولین بارضرورت گنجاندن ذهن آگاهی بعنوان یکی ازمولفه های اساسی درمانهای روان شناختی تاکید کرد.  ذهن آگاهی به رشد سه کیفیت خودداری از قضاوت،  آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه  فرد نیاز دارد که توجه متمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه برلحظه حال پردازش تمام جنبه های تجربه بلاواسطه شامل فعالیتهای شناختی،  فیزئولوژیکی یا رفتاری را موجب می شود بواسطه تمرین و تکنیکهای مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیتهای روزانه خود آگاهی پیدا می کند،  به کارکرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی می یابد و از طریق گاهی لحظه به  لحظه از افکار و احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها کنترل پیدا می کند و از ذهن روزمره،  اتوماتیک متمرکز بر گذشته و آینده رها می شود(سگالوهمکاران،  2002 ;رای و ساندرسون،  2004).  اگرچه توجه اندکی به مکانیسم های دخیل در حضور ذهن شده است،  اما بنظرمی رسد حضور ذهن بر روی دو سری از عملیات  شناختی تاثیرگذار می باشد: تعدیل توجه و گزینش نوعی نگرش غیرتقلایی و توام با پذیرش(بیشاب، 2002).

 

 

در ذهن آگاهی فرد در لحظه از شیوه ذهنی خود آگاه می شود و پس از آگاهی روی دو شیوه ذهن،  یکی انجام دادن ودیگری بودن ،  یاد می گیرد ذهن را از یک شیوه ای دیگر حرکت دهد که مستلزم آموزش راهبرهای رفتاری،  شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است(سگال وهمکاران ، 2002).  درمانهای مبتنی برذهن آگاهی بواسطه اینکه به هر دو بعدجسمانی و ذهنی می پردازد دارای اثربخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات بالینی و بیماریهای جسمانی گزارش شده است.

 

 

کابات – زین درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی را در غرب رواج داه است.  درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی یکی ازشیوه های پزشکی مکمل است که در بیش از 200 بیمارستان امریکایی استفاده شده است و موضوع برخی مطالعات تحقیقی در مرکز ملی طب مکمل و جایگزین می باشد.  کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی یک مداخله رفتاری است که برمبنای توجه وتمرکز به خود استوار می باشد.  تمرینات بصورت تمرکز بر روی افکار و احساسات و ادراک انجام می شود.  این مهارتها از طریق تمرکز بر روی تنفس با تمام فعالیتهای زندگی حاصل می آید. در واقع، در درمان کاهش استرس بر مبنای ذهن آگاهی افراد یاد می گیرند پذیرش و دلسوزی را بجای قضاوت کردن تجربه شان گسترش دهند و هشیاری لحظه حاضر را بجای هدایت خودکارایجادکنند و شیوه های جدید پاسخ دادن به موقعیتها را یاد بگیرند.  ماهیت خاص مشکلی که شرکت کننده از لحاظ طبی نشان می دهد مستقیما در جلسات بررسی نمی شود(کرین،  2009).

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

درنهایت می توان گفت،  صرف نظر از اینکه درمان های پزشکی می توانند به درمان  بیماری سرطان کمکی کند یا نه در کنار مداخلات پزشکی،  مداخلات غیردارویی می تواند به کاهش مشکلات  روان شناختی ایجاد شده مرتبط با سرطان بپردازد.

 

 

با توجه به تمهیدات یاد شده،  مساله اساسی پژوهش حاضر اینست که آیا  بکارگیری درمان  کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی به شیوه  گروهی می تواند کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان  را بهبود دهد و میزان استرس،  اضطراب،  افسردگی آنها را کاهش دهد؟

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

اهمیت و ضرورت این پژوهش از جهات گوناگون  قابل بررسی و تأمل است.  از سویی ما شاهد شیوع بالای سرطان پستان هستیم.  سرطان پستان 16درصد کل سرطان زنان را تشکیل می دهد و شایعترین سرطان زنان در جهان می باشد(سازمان بهداشت جهانی،  2010).  در مطالعه پری و چانگ (2007)گزارش شده بود که تقریبا از هر هشت زن یک نفر مبتلا به سرطان پستان می باشد(کوکمان وهمکاران،  2008) براساس آخرین آمار اعلام شده از سوی مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی،  میزان ابتلا به سرطان پستان در زنان ایرانی 5/27 درهرهزار نفر است(موحدی و همکاران ،  2010) همچنین سن ابتلا به سرطان پستان  در ایران 10 سال زودتر از کشورهای پیشرفته است.  گرچه این سرطان،  همه سنین بین 15 تا 85 سال را در گیر می کند اما شایع ترین سن ابتلا در ایران 54-45 سالگی است.  لازم به ذکر است،  به رغم آن که حدود 80 درصد درموارد این بیماری در کشورهای غربی در مرحله یک شناسایی و درمان می شوند،  در ایران 70 درصد این بیماران در مرحله 2 یا 3 شناسایی می شوند و همین امر درمان قطعی این بیماران را با مشکل مواجه می کند(مرکزمدیریت بیماری ها،  1383) از سوی دیگر،  میزان بقای کلی 71٪ است(موحدی و همکاران ، 2010) این مسئله گویای آن است که این افراد نسبت به مبتلایان دیگر سرطان ها،  مدت طولانی تری با بیماری و یا با عوارض کوتاه مدت و بلند مدت و استرس های ناشی از آن به زندگی خود ادامه می دهند که به طبع این امر خود می تواند سلامت روان این گروه را تحت تأثیر قرار دهد(خادمی و سجادی هزاره،  1388) بنابراین با توجه به شیوع بالای این بیماری در ایران و جهان انجام پژوهش در مورد این بیماری امری لازم به نظر می رسد.

 

 

همچنین شیوع اختلالات روانی در زنان مبتلا به سرطان پستان در مراحل اولیه 7/36 درصد اختلالات خلقی داشتند که 6/9 درصد آن ها افسردگی اساسی و 1/27 درصد افسردگی جزئی داشتند.  اختلال اضطراب در 6/14 درصد آنها دیده می شد که در 6/8 درصد زنان قبلا در مراحل اولیه و در 6 درصد زنان در مراحل پیشرفته دیده می شد (به نقل از زنجیر کوچکساری و مصطفوی،  1385) همچنین بررسی 1249 زن تازه تشخیص داده شده قبلا به سرطان پستان نشان داد که تا 8 تا 32 درصد آنها دچار رنج ناشی از استرس بودند(هاک و دکنز، 2003).  اضطراب و افسردگی حتی سالها پس از تشخیص بیماری ودرمان نشانه متداول درخلال سرطان پستان می باشد و ازاین لحاظ بر سلامت عمومی مبتلایان و نجات یافتگان تأثیرمی گذارد.  طبق این مرور‌(منبع قبل) فاکتورهای روانی،  کیفیت زندگی بعدی مبتلایان وحتی بیماران نجات یافته از سرطان پستان را پیش بینی می کنند.

 

 

نتایج یک تحقیق در سال 2010 نشان می دهد که یکی ازهر سه بیمار مبتلا به سرطان به طور معنا داری دیسترس روانی وهیجانی را تجربه می کند(نیکلایچوکوهمکاران،  2010) و هنوز کمتر از 10 درصد به صورت رسمی در جستجوی مشاوره اند (منبع قبل) حدود نیمی از بیماران سرطانی اختلالات روانی هم دارند.  اکثر این بیماران مبتلا به اختلال انطباق (68 درصد) هستند.  اختلال افسردگی اساسی(13 درصد) و دلیریوم (8 درصد) تشخیص های شایع بعدی در این بیماری محسوب می‌شود.  تصور می‌شود که اکثر این اختلالات واکنش در مقابل آگاهی در مورد ابتلا به سرطان هستند(سادوک، 2001) وجود برخی از این واکنشها (افسردگی،  ترس واضطراب ) پاسخ طبیعی به استرس بیماری و اقدامات تشخیصی و درمانی آن تلقی می گردد(واتسون و همکاران، 2005) در بسیاری از موارد نیز سرطان پستان می تواند بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی مبتلایان نیز تأثیر گذار باشد.  پژوهش شاکری و همکاران (1388) نشان از این دارد که 3/42 درصد از مبتلایان به سرطان پستان از افسردگی متوسط تا شدید و 7/57 درصد این جمعیت از میزان افسردگی خفیف برخوردار بودند.  از آنجا که بیماری به خودی خود مشکلات بسیاری را بر بیمار و خانواده اش تحمیل می نماید.  بسیاری از جوانب دیگر بیماری که از درجه دوم اهمیت برخوردار هستند نادیده گرفته می شوند.  در حالیکه می توانند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی و سلامت روان این گروه داشته باشند.  نگرانی درباره زنده ماندن در کسانی که دارای فرزند نیز هستند،  نگرانی درباره بچه دار شدن،  زنانی که مبتلا به یک بیماری تهدید کننده زندگی هستید.  نگرانی هایی درباره اینکه آیا حاملگی های بعدی باعث افزایش خطرعود می گردد،  نگرانی های مرتبط با مسائل جنسی وعدم اطمینان ازعدد مجدد(آویس،  کراو فورد و مانوئل،  2005).  بیماران مبتلا به سرطان که خود را ناگزیر می‌بینند تا درکنار بیماری به زندگی ادامه دهند، با مسائل ودشواری های بسیاری از جمله موارد زیر مواجه می‌شدند:

 

 

    • بروزوقفه درفعالیت های مربوط به تحصیل وکار

 

    • قطع ارتباط اجتماعی.

 

    • روبه روشدن با تشخیص بیماری.

 

    • بروزتغییر در تصویر بدنی به مانند تغییراتی که به دنبال شیمی درمانی، افزایش یا کاهش وزن، ریزش مو،  فقدان پستان به وجود می آید.

 

    • بستری شدن مکرر دربیمارستان و انزوا در محیط حفاظت شده جهت جلوگیری از آلودگی باکتریایی(هپکولجویز، ‌2008)

 

    • شیوه های تشخیصی، درمانی و اثرات جانبی آنها که غالباً شامل درد، ‌اضطراب و پریشانی می شوند.

 

  • موا جهه با طبیعت ناشناخته بیماری و عارضه های دردناک آن برای زندگی.

 

بنابراین ملاحظه می شود که بیماران جسمی علاوه بر مواجهه با یک سلسله مشکلات جسمی با بروز مشکلات نیز افسردگی و اضطراب به دنبال تشخیص و درمان و سیر بیماری نیز رو به رو هستند که وضعیت آنان را بغرنج نموده و روال طبیعی زندگی آنها را برهم می زند(گریرو همکاران،  2008).  از این رو ارزیابی و ارتقائ کیفیت زندگی آنان می تواند در کاهش عارضه های روانی ناشی ازتشخیص و درمان بیماری مفید باشد.  تشخیص به موقع سرطان می تواند از مزمن شدن بیماری بکاهد و میزان مرگ و میر ناشی از آن را به حداقل برساند.  اما تا زمانیکه شیوه مقابله و واکنش بیماران در برابر روش های پزشکی تشخیص و درمان سرطان به خوبی شناخته نشود،  نمی تواند مهارتهای تازه مقابله را آموزش داد و واکنش های حاد عاطفی را درمان کرد(آنتونی و همکاران،  2009).  بیماران سرطانی نیازمند کمک برای انطباق موثر و زندگی بخش با بیماری مزمن شان هستند(گریروهمکاران،  2008 ).  این افراد نیاز خواهند داشت تا مهارت های مقابله ای جدید را یاد بگیرند، این هدف زمانی می تواند تحقق یابد که مقابله و واکنش های آن درقبال بیماری و مشکلات وابسته به آن کاملا شناخته شده است(مارتل،  ادیس،  جاکوبسن،  2001؛ هپکو ولجویز،  2008 ).  اگرچه درمان های کنونی سرطان تاثیرات ارزنده ای در کنترل و جلوگیری از پیشرفت بیماری دارند ولی خالی ازتنیدگی نیستند و در بعضی ازموارد به بهبودی و علاج منجرشده اند.  متاسفانه این گونه منفعت های بلند مدت می توانند بهای کوتاه مدت قابل ملاحظه ای رابه شکل انزجارو ناتوانی دربرابراثرات جانبی فراهم بیاورند(ضیغمی؛ محمدی وغفاری،  1387) آشفتگی،  درد واضطرابی که بیماران از رهگذر شیوه های تشخیصی و درمانی متحمل می شوند، موجب می شود تا جریان عمل به کندی و با جنجال و دشواری پیش برود. ازسوی دیگر،  ممکن است شمار زیادی از بیماران به علت درد و اضطراب،  برای باردیگرمراجعه ننمایند و در نتیجه،  بسیاری ازموارد بدون درمان باقی می مانند و یا اگر بعضی به وقع بپیوندند و در نتیجه،  بسیاری از موارد بدون درمان باقی می مانند و یا اگر بعضی به وقوع بپیوندند،  هم بیمار و هم کارکنان بخش و پزشک معالج با مشکلاتی دست به گربیان می شوند.  اغلب بیماران نگرشی منفی نسبت به شیوهای تشخیصی و درمانی،  پزشک و کادر درمان پیدا می کنند و به واسطه درد،  ترس و اضطراب چشمگیری که به آنان دست می دهد،  در هر مراجعه به سختی،  حاضر به همکاری می شوند و مقاومت و ممانعت آنها سبب می شود که کار به سهولت پیش نرود.

 

 

 بنابراین امروزه تاثیر مثبت مداخلات روان شناختی در روند بهبود بیماری های مزمن جسمی مورد تایید قرار گرفته است و با گسترش  روز افزون رشته روان شناسی سلامت،  روان شناسان نقش فعال تری درفرایند درمان این بیماری ها برعهده گرفته اند.  در چند دهه اخیر پیشرفت های شایان توجهی درگسترش مداخلات روانی- اجتماعی برای بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است(هپکو وهمکاران،  2008 ) با توجه به آنچه بیان شد،  هدف بنیادین بسیاری از مداخله های روان شناختی در مورد بیماران مبتلا به سرطان،  افزایش توانایی آنان برای روبه رو شدن با اضطراب،  درد و تحمل شیوه های تشخیصی و درمانی پزشکی است.  این توانایی به بیمار مجال می دهد تا سهمی ایفا نماید و تا اندازه ای کنترل آنچه برای او اتفاق می افتد در دست بگیرد.  از درمانهایی که در دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است،  درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی می باشد.  ذهن آگاهییعنی بودن در لحظه با هرآنچه هست،  بدون  قضاوت و بدون  اظهار نظر درباره ی آنچه اتفاق می افتد؛ یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح(سگال،  تیزدلوهمکاران،  2002).  اساس ذهن آگاهی ازتمرینهای مراقبه بوداییسم گرفته شده است که ظرفیت توجه و آگاهی پیگیر و هوشمندانه (که فراتر از فکر است) افزایش می دهد تمرینهای مراقبه وذهن گاهی به افزایش توانایی خودآگاهی و پذیرش خود دربیماران منجر می شود.  ذهن آگاهی یک روش یا فن نیست،  اگرچه در انجام آن روشها و فنون مختلف زیادی بکار رفته است.  ذهن آگاهی را می توان بعنوان شیوی”بودن”یا یک شیوه”فهمیدن”توصیف کرد که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است(بائر،  2006).

 

 

             روشهای مبتنی برذهن آگاهی در پژوهشهای محدودی در ایران در مورد برخی اختلالات مورد وارسی قرارگرفته است(کاویانی وهمکاران، 1384؛ امیدی و همکاران 1387؛ کاویانی وهمکاران،  1387؛ موسویان وهمکاران 1389؛ کلدوی و همکاران، 1390؛رحمییان بوگروهمکاران،  1391؛ معصومیان وهمکاران،  1391؛ رحمانی و همکاران، 1392) اما در مورد کاهش استرس،  افسردگی،  اضطراب ودر زنان مبتلا به سرطان پستان،  براساس مداخلات مبتنی برذهن آگاهی در ایران،  پژوهشی صورت نگرفته است. بدین خاطر،  ضرورت عملی چنین تلاشی،  غیرقابل انکاراست.

 

 

از دیگر ضرورتهای این تحقیق اینست که هر نوع پژوهشی از این نوع می تواند علاوه بر ایجاد یک بدنه تحقیقی،  به پژوهشهای مشابه در بدنه علمی بپیوندد و امکان مقایسه نتایج به دست آمده در ایران را با دیگر پژوهشها،  فراهم سازد.  همچنین یافته های بدست آمده می تواند زمینه کاربرد روش یاد شده را در مورد مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان در ایران و نمونه های ایرانی در بخشهای آنکولوژی بیمارستانها،  درگستره بالینی را فراهم سازد.

 

 

1-4-اهداف پژوهش

 

 

مبتنی برمساله پژوهش اهداف ذیل پی گرفته شده است:

 

 

1-4-1- هدف اصلی پژوهش

 

 

تاثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی به شیوه  گروهی بر استرس،  اضطراب،  افسردگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان.

 

 

1-4-2- اهداف فرعی پژوهش

 

 

 1 – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان.

 

 

2 – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های اضطراب،  زنان مبتلا به سرطان پستان.

 

 

4 – تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی  برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های استرس،  زنان مبتلا به سرطان پستان.

 

 

5-  تعیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی،  زنان مبتلا به سرطان پستان.

 

 

1-5- فرضیه های پژوهش

 

 

براساس هدفهای ارایه شده و مساله تحقیق،  فرضیه های پژوهش به شرح ذیل تنظیم شده اند:

 

 

1-  درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی،  کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان را افزایش می دهد.

 

 

2 –  درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی،  اضطراب زنان مبتلا به سرطان پستان را کاهش می دهد.

 

 

3 –  درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی،  استرس زنان مبتلا به سرطان پستان را کاهش می دهد.

 

 

4 – درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی،  افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان را کاهش می دهد.

 

 

1-6- متغیرهای پژوهش

 

 

الف ) استرس

 

 

تعریف نظری: مجموعه واکنش های غیراختصاصی ارگانیسم درمقابل هرنوع تقاضای سازگاری از آن(سلیه،  1974، به نقل از گنجی،  1385).

 

 

تعریف عملیاتی: دراین پژوهش،  افسردگی با استفاده از مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس(DASS-21 ) (لاویبوندولاویبوند، 1995) سنجیده می شود. توضیحات تکمیلی دراین مورد درقسمت ابزارهای تحقیق ودرفصل سوم ارائه خواهد شد

 

 

ب) اضطراب

 

 

تعریف نظری:اضطراب، یک احساس منتشربسیارناخوشایند واغلب مبهم دلواپسی است،  که اغلب با علائم دستگاه خودمختارهمراه است(سادوک وسادوک ، 2010).

 

 

تعریف عملیاتی: دراین پژوهش،  اضطراب با استفاده از مقیاس افسردگی واضطراب واسترس(DASS-21 ) (لاویبوندولاویبوند، 1995) سنجیده می شود.  توضیحات تکمیلی در این مورد درقسمت ابزارهای تحقیق و در فصل سوم ارائه خواهد شد

 

 

پ) افسردگی

 

 

تعریف نظری :افسردگی چیزی بیشر ازغمگینی به تنهایی است.  افراد دارای افسردگی ممکن است با کاهش علاقه نسبت به انجام امور یا لذت بردن ازانجام آنها،  کاهش یا افزایش وزن واشتها،  بی خوابی،  کندی روانی حرکتی،  خستگی و کاهش انرژی احساس بی ارزشی،  دشواری در تمرکز و افکار عودکننده راجع  به مرگ یا خود کشی راتجربه کنند(انجمن روان شناسی آمریکا، 2012).

 

 

تعریف عملیاتی: دراین پژوهش،   افسردگی با استفاده ازمقیاس افسردگی و اضطراب واسترس(DASS-21 )(لاویبوندولاویبوند، 1995) سنجیده می شود.  توضیحات تکمیلی دراین مورد درقسمت ابزارهای تحقیق ودرفصل سوم ارائه خواهد شد.

 

 

 ت) درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی(MBSR)

 

 

تعریف نظری: ذهن آگاهی به معنی توجه به طریق خاص،  معطوف به هدف،  در زمان حال و بدون داوری است،  که توسط کابات – زین(1991) براساس تکنیک های شناختی بصورت یک شیوه درمانی علمی درآمده است.  در هر لحظه از شیوه ذهنی آگاه می شود و مهارتهای شناسایی شیوه های مفیدتر را فرا می گیرد.

 

 

تعریف عملیاتی: درمان کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی یک برنامه 8 هفته ای با جلسات ذهن آگاهی 2ساعت درهفته می باشد(چاسکلونوهمکاران،  2011).  توضیحات تکمیلی دراین باره درفصل سوم ارائه خواهد شد.

 

 

ث) سرطان پستان :

 

 

تعریف نظری: یک بیماری نئوپلاستیک بدخیم بافت پستان است آگر چه این بیماری هر 2 جنس از زنان و مردان را درگیر می سازد؛ اما زنان بیش از مردان به آن مبتلا می شوند؛ بطوریکه این بیماری شایعترین نوع سرطان و مهمترین عامل نگران کننده سلامی در میان زنان می باشد(تونسر، 2010).

 

 

تعریف عملیاتی: منظور از سرطان پستان در این پژوهش،  زنان مبتلا به مراحل 1 تا 3 سرطان بدون وجود شواهدی از متاستاز می باشند که وجود بدخیمی یکطرفه یا دو طرفه در بافت پستان آنها به وسیله یافته های بالینی و مطالعات سیتولوژی تایید شده باشد.

 

 

ج )کیفیت زندگی

 

 

تعریف نظری: بنا به تعریف سازمان جهانی بهداشت،  کیفیت زندگی به درک فرد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگی و سیستم های ارزشی که فرد در آن زندگی می کند ودر رابطه با اهداف،  انتظارات،  استانداردها و اولویتهایشان اطلاق می شود پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بردرک افراد ازجنبه های مختلف زندگیشان استواراست(بائومان، انسیکوو چاو; 2011).

 

 

تعریف عملیاتی: پرسشنامه اندازه گیری کیفیت زندگی عمومی در بیماران مبتلا به سرطان (QLQ-C30) :این پرسشنامه شامل 5 مقیاس عملکردی(جسمانی ,نقش ,شناختی ,احساسی واجتماعی) سه مقیاس علامتی (خستگی, درد وتهوع واستفراغ ) ویک مقیاس سلامتی و کیفیت زندگی است که هریک مجموعه ای از سوالات را در برمی گیرد. بقیه سوالات مفردعلائم دیگری را که معمولا توسط بیماران سرطانی تجربه می شوند(تنفس دردناک ,ازدست دادن اشتها ,اختلال درخواب,  یبوست و اسهال و همچنین اثر وضع مالی موجود بر روی بیماران و درمان را ارزیابی می کند.

 

 

پرسشنامه تکمیلی ویژه اندازه گیری”کیفیت زندگی” اختصاصی دربیماران مبتلا به سرطان پستان (QLQ-BR23): متعلق به سازمان اروپایی تحقیق ودرمان سرطان می باشد و مقیاسهای عملکردی اختصاصی بیماران مبتلا به سرطان پستان (تصویر بدنی،  عملکرد جنسی و لذت جنسی وعلائم بالینی) بررسی می شود.

  • milad milad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی