اختلال هویت جنسیتی
اختلال هویت جنسیتی
هویت جنسی بخش قابل ملاحظهای از هویت هر انسان را تشکیل می دهد و در بردارندهی تصویری است که هر فرد به عنوان مرد یا زن از خود دارد. فرد با آگاهی از آن حیث که مرد یا زن آفریده شده، میآموزد که باید به شیوهای خاص بیاندیشد، رفتار کند و احساس نماید (دادفر، ۱۳۸۸). افرادی که به اختلال هویت جنسی مبتلا هستند آن گروه از بیماران هستند که در شناخت هویت جنسی خود دچار اختلال شده اند. آنها در ذهن و روان خویش، خود را از جنس دیگر می بینند و میگویند که مردان یا زنانی هستند که به اشتباه در قالب مرد یا زن متولد شده اند. آنها عاشق هویت نهان خود هستند (جواهری، ۱۳۸۵). این اختلالها موجب پریشانی یا اختلال اساسی در کارکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های مهم میشوند و میتوانند زمینهساز رفتارهای پرخطر جنسی باشند. برطبق طبقه بندی DSMIV اختلال هویت جنسی گروهی ناهمگون از اختلالاتی است که علامت مشترک آنها ترجیح قوی و دائمی برای بدست آوردن نقش و وضعیت جنسی مقابل است. این اختلالات ممکن است به صورت کلامی در تاکید شخص برای تعلق به جنس مخالف باشد و یا غیرکلامی بوده و در داشتن رفتار جنس مخالف تظاهر نماید. جزء خلقی اختلال هویت جنسی عمدتا افسرده حالی جنسی نامیده میشود که ممکن است در اثر عدم هماهنگی جنس بیولوژیکی فرد از یک سو و آرزوی بودن در جنس مخالف از سوی دیگر بوجود آمده باشد (جواهری، ۱۳۸۵).
DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی ملاکهای ذیل را بر میشمرد: همانندسازی شدید و مداوم با جنس مخالف (البته نباید تنها نوعی تمایل برای استفاده از امتیازهای فرهنگی[۱] آن جنس باشد.) این اختلال در کودکان با دست کم ۴ مورد از موارد زیر مشخص میشود.
- ابراز مکرر تمایل به عضو جنس مخالف بودن یا اصرار به این که به جنس مخالف تعلق دارد.
- ترجیح دادن لباسهای جنس مخالف.
- ترجیح نقشهای جنس مخالف در بازی یا خیالپردازیهای مداوم درباره تعلق داشتن به جنسِ مخالف.
- ترجیح بازیهای کلیشهای جنسِ مخالف.
- ترجیح همبازیهایی از جنسِ مخالف.
در نوجوانان و بزرگسالان، علائمی مانند تمایل به عضو جنس مخالف بودن، خود را عضو جنس مخالف وانمود کردن، تمایل به اینکه با او مانند عضوی از جنس مخالف رفتار شود، اعتقاد به اینکه هیجانها یا عواطفش مختص جنس مخالف است. این اختلال نباید با وضعیت جسمی بین جنسی همراه باشد. باعث رنج و ناراحتی یا اختلال چشمگیر در عملکرد می شود..
برای تشخیصگذاری اختلال هویت جنسی باید شواهدی از پریشانی یا اختلال عمده بالینی در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم وجود داشته باشد (دژکام،۱۳۸۰). در شدیدترین نوع اختلالات هویت جنسی که در DSM-III-R, DSM-III مجموعا ترنسکشوالیسم[۲] نامیده میشد، فرد احساس ناراحتی مقاوم در مورد جنس تشریحی خود داشته و مایل به زندگی مثل فردی از جنس مقابل است و شخص آرزو می کند که آلت جنسی جنس مخالف را داشته باشد.
۲-۲-۵ تغییر جنسیت
«فردی که میل شدید برای زیستن در قالب عضوی از جنس مخالف خود را دارد، به حدی که در پی تغییردادن ظاهر و اندام تناسلی خود برمیآید تا هر چه بیشتر با جنس مقابل مطابقت پیدا کند. این افراد اعضای تناسلی خود را نفرتآور میدانند و این احساس منجر به تقاضاهای مصرانه برای عمل جراحی به منظور تغییر جنسیت میگردد. ترنسکشوالیسم را وارونگی جنسی[۳] هم نامیدهاند»(پورافکاری، ۱۳۷۳: ۵۳).
۲-۲-۶ تبدیلخواهان جنسی FtM
«تبدیلخواهان جنسی FtM افرادی هستند که با جسم و اندام کاملا زنانه متولد میشوند، وحتی اینان در کودکی دخترانی بوده اند با علایقی طبیعی و یا شیطنتهای پسرانه. اما به مرور در این افراد، مردانگیهای آشکار و فراگیری دیده میشود که این افراد به سمت کارهای کاملا مردانه سوق میدهد، از جمله پوشیدن لباسهای مردانه، داشتن فعالیتهایی که منحصر به مردان است، و پیدا کردن شریک جنسی از میان زنان و همین امر باعث میشود که این افراد را با همجنسگرایان در یک گروه جای بدهند. نکتهی شایان ذکر دربارهی تبدیلخواهان جنسی FtM این است که این افراد، نسبت به همجنسگرایان تفاوت چشمگیری را در ابتلا به مشکلات روانی دارند زیرا که این افراد از اندام زنانهی خود متنفرند و همواره به
- ۹۹/۰۹/۰۵